مهديارمهديار، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

مهديار تمام زندگي مامان و بابا

عكسهاي آقا مهديار

  آقا مهديار لحظاتي پس از تولدش توبيمارستان (عكس رو بابا جوني از پشت شيشه اتاق عمل گرفته) تولدت مبارك عزيز دلم عكسهاي آقا مهديار يكي دو ساعت بعد از تولدش تو بيمارستان   عكسهاي آقا مهديار بعد از يه حموم درست و حسابي خوابهاي خوب ببيني گلم     مهموني عمو وحيد براي خريد دستگاه چاپ جديدش ( باغ گنجنامه ) آقا مهديار بغل بابا جوني     سه ماهگی آقا مهدیار     آقا مهدیار ٤/٥ ماهگی حرم امام رضا (ع) ...
8 تير 1390

مليكا آبله مرغان گرفته !!!!

واي خدايا مليكا جون آبله مرغان گرفته الهي كه مباركش باشه وقتي اين خبررو از مادر جوني شنيدم اولش يه كمي ناراحت شدم ولي بعدش كه گفت خدارو شكر حالش خوبه و داره مثل هميشه بازي مي كنه كلي خنديديم و ذوق كرديم مليكا جوني باصورت و بدن گل گلي فقط حيف كه از ترس سرايت ويروس آبله  ديدن نه تنها مليكا بلكه بابا و مامان خوشگلش و پدر جوني و مادر جوني عزيز رو برامون ممنوع كردند اينم عكس دخترخاله خوشگلت مليكا              ...
8 تير 1390

10 نكته براي تو...

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد...       بقيه  در ادامه مطلب    1 - به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد... 2 - هوس بازان کسی راکه زیبا می بینند دوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند... 3- وقتی در زندگی به یک در بسته رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشود جای آن دیوار می گذاشتند... 4- آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد، هدیه تو به خداوند...
5 تير 1390

خدایا منو ببخش ....

خدایا منو ببخش که بهت اعتراض میکنم وقتایی که دستمو با مهربونی مي گيري و از پرتگاه نجاتم ميدي...     بقیه در ادامه مطلب خدایا منو ببخش که بهت اعتراض میکنم وقتایی که دستمو با مهربونی مي گيري و از پرتگاه نجاتم ميدي... خدایا منو ببخش که همیشه تو نمازم همه جا هستم، الا تو نماز… خدایا منو ببخش اگه همیشه به فکر رضای همه ی هیچ ها هستم؛  ولی به فکر رضای تو که همه هستی، نیستم… خدایا منو ببخش که فکر کردن به هیچ ها ، غباری بر دلم نشونده، تا  نتونم تو رو بشناسم… ...
5 تير 1390

چي ميشد اگه ...

چي مي شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما بركت بده چرا كه ديروز ما   وقت نكرديم از او تشكر كنيم ...     بقيه در ادامه مطلب چي مي شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما بركت بده چرا كه ديروز ما وقت نكرديم از او تشكر كنيم     چي مي شد اگه خدا فردا ديگه ما را هدايت نمي كرد چون امروز اطاعتش نكرديم   چي مي شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود چرا كه امروز قادر به دركش نبوديم   چي مي شد ديگه هرگز شكو فا شدن گلي را نمي ديديم چرا كه وقتي خدا بارون فرستاده بود گله كرديم   چي مي شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دريغ مي كرد چرا...
5 تير 1390

چند داستان زيبا و ...

يك بستني ساده ...      بقيه  در ادامه  مطلب    پسر بچه‌ای وارد یک بستنی‌فروشی شد و پشت میزی نشست. پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد . پسر بچه پرسید: یک بستنی میوه‌ای چند است؟ پیشخدمت پاسخ داد : " ۵۰ سنت ". پسربچه دستش را در جیبش فرو برد و شروع به شمردن کرد. بعد پرسید:" یک بستنی ساده چند است؟ در همین حال تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند . پیشخدمت با عصبانیت پاسخ داد: " ۳۵ سنت". پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت : " لطفا یک بستنی ساده". پیشخدمت بستنی را آ...
5 تير 1390

ماموريت بابايي

بالاخره 21 خرداد رسيد از دو هفته پيش كه بابايي گفته بود از امروز تا يه هفته مي خواد بره ماموريت حسابي حالم گرفته بود آخه مي دوني وقتي بابايي پيشمون نيست خيلي سخت مي گذره ديشب بعد از شام وسايلمون رو جمع كرديم رفتيم خونه مادر جون اينا تا اين يه هفته كه بابايي ماموريته اونجا باشيم شما هم كه خوش به حالت از ساعت 9 شب خوابيدي وقتي هم كه برديمت خونه مادر جون اينا خواب خواب بودي و بيدارنشدي( خدارو شكر ) بابايي ساعت 1 شب رفت ، تا يكي دو ساعت بعدش هم من خوابم نبرد تازه صبح هم فهميديم بابايي كليد هاي خونه رو با خودش برده !!! منم تو خونه كلي كارداشتم حالا بايد چكاركنم ؟ نمي دونم !!! البته اصلا مهم نيست چيزي كه مهمه اينه كه بابايي هر ...
21 خرداد 1390

جملات به ياد ماندني

ديگران را ببخش            نه به خاطر اينكه آنها لايق بخشايشند            به خاطر اينكه تو خود لايق آرامشي پروردگارا فرزند مرا به زيور  تقواو بصيرت بياراي تا نيكو ببيند و نيكو بشنود عقايد و ايمان و اخلاق و رفتارش را سالم ساز و او را نيكو كار و با تقوا در امور قرار ده كه در برابر فرمان تو مطيع و فرمانبردار باشد زندگی زیباست زشتی های آن تقصیر ماست درمسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست زندگی آب روانی است روان می گذرد آنچه تقدیر من و توست همان می گذرد ...
21 خرداد 1390